موفقیت چیست؟
عاشق پارو زدن بودم، هرکاری را به من می سپردند، از عهده اش برمی آمدم. عاشق مطالعه بودم. دوست داشتم نقاشی بکشم و اولین کسی بودم که در کلاس همه به من عنوان فرد هنرمند داده بودند. لعنتی! یه زمانی دونده خیلی ماهری بودم.
این ها همه مربوط به دورانی بود که من شاگرد مدرسه ابتدایی بودم. الان با گذشت ده سال،هنوز هم ما را با سایر همتایانمان در مدارس مقایسه می کنند. چه کسی بهترین دست خط را داشت؟ خدا نکند شما را با نام فردی بشناسند که در کلاس از همه ضعیف تر بوده اید.
من میگویم که در حقیقت، من در طول این سالها خیلی خوششانس بودم – که آنچه “استعداد” محسوب میشد را داشتم. میتوانستم کتابهایی را بخوانم که از گروه سنی من بالاتر بودند، برای کار هنری رقابت برنده شدم و میتوانستم هر کلمهای که از من پرسیده میشد را هجی کنم.
البته در این سن، برنده بودن بهترین چیز است و باعث میشود که شما احساس خاصی داشته باشید، اما آیا واقعا فکر می کنید این ها موفقیت هستند؟
وقتی وارد مدرسه راهنمایی شدم، موفقیت های اخیرم را از دست دادم ولی احساساتم با من بودند. هنوز دوست داشتم نقاشی بکشم، بنویسم و مطالعه کنم ولی آن ها دیگر اولویت های من نبودند. افراد دیگری بودند که بهتر از من بودند. در برخی موارد از من پیشی گرفتند و روز به روز در حال رشد و ترقی بودند.
در دوران متوسطه این شانس را داشتم باز هم موفقیت هایی کسب کنم و این بار از سایر دانش آموزان عقب نماندم. مورد آزار و اذیت هیچ یک از آن ها نبودم. جزء بهترین ها نبودم ولی بدترین هم نبودم.
روزی فردی به من گفت:” تو شخصیت خوبی داری و با سایر هم گروهی هایت متناسب نیستی.” ان موقع معنای این جمله را نفهمیدم ولی امروز که چند سال از آن دوران گذشته، میفهمم منظور او چه بود. شخصیت من، شخصیت منِ واقعی است نه چیزی که قصد نمایش دادن آن را داشته باشم.
اما من اکنون در شغلی هستم که خیلی دوستش دارم. من همکاران، دوستان و خانواده شگفت انگیزی دارم، صاحب خانه هستم و در حال برنامه ریزی برای عروسی خود هستم. من فوق العاده ممتاز هستم و در حالی که دقیقاً مطمئن نیستم که آینده چه چیزی را پشت سر می گذارد ، ولی مشتاقانه منتظر آن هستم.
من به قدر کافی خوش شانس بوده ام که عصر رسانه های اجتماعی را پشت سر بگذارم و درگیر ان ها نشوم. تنها رسانه ای که درگیرش بودم، فیس بوک بود. رسان ههای اجتماعی همچون سیاه چاله ای بودند که ما را در اعماق خود فرو برده اند و باعث می شدند با چشم اندازهای متفاوتی قضاوت شویم.
اما حالا دیگر تصمیم گرفته ام خودم را با سایرین مقایسه نکنم. من اصلا این آدمها را نمی شناسم. برایم غریبه اند. پس چرا باید خودم را با آن ها تطبیق دهم؟ بهتر نیست توانایی های خودم را نسبت به دیروز و فردا با یکدیگر مقایسه کنم؟
به هر حال موفقیت چیست؟
فکر کردن در مورد موفقیت به عنوان یک خیابان یک طرفه آسان است. اگر موفق باشید ، به این معنی است که پول ، ماشین ، خانه خوبی دارید. ممکن است جامعه تصور کند که شما آدم خیلی خوبی نیستید
بنابراین ، موفقیت به معنای چیزهای مختلفی برای افراد مختلف است. به هر حال ، بستگی به آنچه از زندگی خود می خواهید وجود دارد. آیا این پول ، خوشبختی ، عشق یا ماجراجویی است؟ این تحقق یک هدف یا یک هدف است. آنچه ممکن است هدف یک شخص باشد لزوماً مورد نظر شما نیست.
گاهی اوقات به موفقیت فکر میکنم. آیا الان موفق ام؟ شاید وقتی دیگران سوال می کنند: “اوضاع چگونه است؟ ” فقط پاسخ دهیم:” هییی خودت که می دانی”
اما نه ، من فقط کاری نمی کنم. من خیلی خوب کار می کنم و خوشحالم و سالم هستم .به چه چیز دیگری نیاز دارم؟ آیا این مسئله من را به سمت ترسوبودن یا اعتماد به نفس بیش از حد می کشد؟ شاید. و به عنوان یک زن جوان ، من مطمئن نیستم که آیا این یک چیز خوب است یا نه. زمانها در حال تغییر است و با گفتن “بله ، من خوب کار می کنم و به خودم افتخار می کنم ،” این من نیستم که خودم را با دوستان یا حتی غریبه ها مقایسه می کنم بلکه این باید سایرین باشند که خودشان را با دستاوردهای من مقایسه مس کنند.
زندگی برای همه ما متفاوت است. اوضاع ما را در مسیرهای مختلفی قرار می دهد ، اما اکنون فکر می کنم بله – من موفق هستم من خوشحالم، احساساتی و محرک، با قوه تخیل و آزادی کافی برای هل دادن من به این سمت که هنوز ریسک کنم، خودم را به چالش بکشم و دچار مشکل کوچکی شوم.
از خودتان بپرسید، موفقیت برای شما چه معنایی دارد؟ اهداف شما کدامند، و آیا این کار شما را موفق میکند؟ آیا واقعا اهمیتی دارد؟
تغییرات قدرتمند در شناخت آنچه می خواهید ریشه دارد
وقتی می دانید چه می خواهید، همه چیز واضح تر است. شما به راحتی آنچه مهم است را تعریف می کنید ، به سرعت آنچه را که باید روی آن تمرکز کنید ، ارزیابی می کنید ، ذهن آگاهانه و ناخودآگاه خود را به طور کامل به مقصد خود تراز می کنید ، روابط جدیدی ایجاد می کنید ، اقداماتی را انجام می دهید که قبلاً هرگز انجام نمی دادید.
اگر هنوز درباره آنچه می خواهید اطمینان ندارید ، به این دلیل است که شاید با دو لنز به موضوع می نگرید. شما گزینه های بسیار زیادی را در نظر می گیرید یا شاید اصلا به هیچ وجه گزینه واقعی را نمی بینید. هر دو آپشن باعث می شوند گام های های کوچکی بردارید و خیلی کم به موفقیت برسید.
بسته به اینکه الان در کجای زندگی خود هستید ، ممکن است واقعاً بخواهید از خودتان این سؤال را بپرسید: واقعاً چه می خواهم؟
این یک سوال قدرتمند است. آن را به این شکل تصویر کنید؛ اگر بتوانید به این جواب دهید ، احساس می شود موتور اتومبیل خود را روشن کرده و کمربند ایمنی خود را روشن می کنید. این یک مرحله مهم برای آماده شدن است.
کوچینگ، قطعاً یکی از بهترین ابزارها برای پاسخ به این سؤال است. این امکان را به شما می دهد تا تمام احتمالات خود را مورد بررسی قرار داده ، آنچه برایتان راحت تر است را یافته و روی اهدافتان تمرکز کنید. کوچینگ همچنین به شما امکان می دهد تا آنچه را که فکر می کنید ممکن است گسترش دهید. به همین دلیل افراد موفق،همواره برای خود یک کوچ استخدام می کنند.
اگر شمایی که این مقاله را میخوانید، به دنبال تغییر هستید. شاید ندانید که کجا / چطور شروع کنید. خوب، در اینجا سه نکته برای کمک به شما وجود دارد:
- چشمان خود را ببندید (بعد از اتمام خواندن این جمله!) و به گذشته برگردید. سعی کنید به دنبال دستاوردها و افتخاراتی باشید که درگذشته کسب کرده اید . دو یا سه رویداد خاص گذشته را تصویر کنید. چی کار کردی؟ چه احساسی داشتی؟ این ها را بنویسید. این نوشته ها چه می گویند؟
- از آنجایی که اکنون در اواسط سال جدید به سر می بریم، ممکن است بخواهید این نکات را در نظر بگیرید تا سال خود را در مسیر برگشت قرار دهید. آنچه را که می خواستید در فروردین، به یاد بیاورید و آنچه امروز اهمیت دارد را دنبال کنید.
- اکنون خود را در آینده تصور کنید – شما 80 سال سن دارید – دوست دارید چه چیزی را در زندگی خود ببینید؟ آیا شما در مسیر دستیابی به آنچه 80 ساله است، هستید؟ اگر اینگونه نباشد ، زمان آن فرا رسیده است که دسته کوچک موسیقی جاز برنده را در آغوش بگیرید که آنچه را که پس از آن هستید به ارمغان می آورد.
چیزی که شما واقعا به شدت به آن نیاز دارید باید هیجانانگیز و خارج از منطقه امن شما باشد. این موضوع با مقالات و کتابهای مربوط به خواندن، حاصل نمیشود. این کار با انجام اقدامهای لازم انجام خواهد شد. کمی بیشتر بخوانید – بیشتر عمل کنید! گاهی اوقات شما شروع به انجام کاری میکنید که حس خوبی داشته باشید و صرفا همه کارها را براساس آن می سازید. بدون اینکه متوجه شوید چه می خواهید، شروع می کنید.
در پایان شما را با سوالات درون خودتان تنها می گذارم. فکر کنید و ببینید از زندگی چه می خواهید؟ ازآینده خود چه انتظاراتی دارید؟ پاسخ ها را با همدیگر مقایسه کنید….
چند نفر از ما اخیرا در حال انجام کارهایی بودهایم که مطابق با سبک زندگی مان بوده؟ این فضا ارائهشده توسط بحران کنونی ناشی از ویروس کرونا،هر یک از ما را به طریقی تحتتاثیر قرار دادهاست و این راهی است که ما اکنون به سوی جلو حرکت میکنیم که آینده ما را تعیین خواهد کرد
شاید در خانه بودن بسیار بیشتر باعث شدهاست که شما درک کنید که چقدر از کار کردن در یک دفتر با همکاران خود لذت میبرید، و شما را بیدار کردهاست که چقدر خوششانس هستید، چگونه کار خود را دوست دارید، و از فعالیتهای اجتماعی لذت میبرید …
اما این احتمال وجود دارد که این امر نیز تحققات غیرمنتظره ای را برانگیخته و به شما کمک کند تا دیدگاه متفاوتی در مورد چگونگی زندگی خود داشته باشید ، در مورد روابطی که با افراد در زندگی دارید و درباره آنچه که برای شما مهم است ، واقعاً چه چیزی را ارزیابی می کنید.
مغز ما ما را از تغییرات بازمی دارد زیرا می خواهد ما را مصون نگه دارد
وقتی دست خود را روی اجاق گاز گرم قرار می دهید ، فوراً آن را دور می کنید – وتر ستون فقرات شما دارای عمل بازتابی است – شما در این مورد هیچ انتخاب و کنترل ندارید. بدن شما سخت است تا در این شرایط شما را ایمن نگه دارد ، بدون اینکه حتی مغز شما را درگیر کند.
البته مغز شما بسیار پیچیده تر از ستون فقرات است.
این الگوها را ذخیره می کند و همه موارد را برای مرجع در آینده ضبط می کند ، به گونه ای که می تواند پیش بینی کند که شما در آینده می خواهید چه کاری انجام دهید و چگونه می تواند شما را در اسرع وقت ایمن نگه دارد. اما آنچه پیش بینی می کند گذشته است نه آینده. اگر این به نظر می رسد دور از ذهن است ، به این فکر کنید که چند بار به سوال پاسخ دادهاید. با تشکر فراوان بدون اینکه حتی راجع به آن فکر کنم، حتی وقتی که واقعا خوب نبودی…
اگر می خواهید تغییراتی ایجاد کنید ، به احتمال زیاد مجبور خواهید بود کارهایی را روی خود انجام دهید و به الگوهای حافظه ذخیره شده ناشی از مغز خود گوش دهید زیرا این نگرانی را دارید که مغزتان چگونه شما را در امنیت نگاه خواهد داشت. شما باید آنها را مشاهده کنید و آنها را برای آنچه می دانید ببینید. شما سزاوار ایمنی و بقا هستید.
من میخواهم آنچه را که بعد از صحبت کردن با و کمک به بسیاری از مردم در طول سالها برای تعادل کار و زندگی آنها و ایجاد تغییرات.یاد گرفتهام با شما در میان بگذارم:
- این فرصت ها برای ایجاد تغییر ، رفتن به جهتی دیگر ، زندگی در یک بخش دیگر از جهان ، گذراندن زمان بیشتر با خانواده خود … برای انجام کاری که شما دوست دارید و آن را به بخشی بسیار بزرگتر از زندگی خود تبدیل کنید … هر چه باشد ، آنها به ندرت اتفاق می افتند.
- من هرگز با یک مشتری که تغییر قابلتوجهی کرده بودم کار نکردم، احساس کردم که آنها تصمیم اشتباهی گرفتهاند. بدون استثنا، آنها از روش جدیدی که انتخاب کرده بودند خوشحالتر بودند، و مسیری که آنها پیش از این به دنبال مسیری بودند که قبلا دنبال کرده بودند.